در این شهر، هزاران بچه وجود دارد که با وجود اونها، خونهها، کوچهها، بازارها و خیابونها و هر جای دیگر پر از شور و شوق زندگی میشه. بچهها، چه پسربچه باشن و چه دختربچه، دنیاهای خاص خودشون رو دارن.
روش زندگی، آرزوها و هدفهای اونها به زندگی خودشون و بقیه اعضای خانواده رنگ میده. بذارین بهتر و ساهتر بگم، هر آدمی باید یه رویای خوب داشته باشه که بهش بگه پاشو و برای رسیدن به اون تلاش کن.
پس اگه برای خودت رؤیا و هدف و آرزویی داری یه جایی بنویس و بهش فکر کن و راه بیفت که زندگی با رؤیاهای رنگی زیباتره.
اسم من کیانه. کیان خسروی. امسال رفتم کلاس پنجم و خیلی خوشحالم که مدرسهها باز شده. میخواین بدونین چرا؟ الان بهتون میگم.
بیشتر علاقهمندی من به مدرسه، بهخاطر درس شیرین ریاضیه! چی میگین! ریاضی سخته؟ اما باور کنین اگر ریاضی رو دوست داشته باشین حتی وقتی هم ظرفتونو میشورین میتونین به ریاضی فکر کنین.
حالا کمی فکرتونو به کار بندازین و درس رو خوب یاد بگیرین، اونوقت متوجه میشین که چقدر بهدست آوردن جواب مسئلهها سرگرمکننده و جذابه.
نکنه فکر کردین من همش میون حل سؤالای ریاضیام. نه من یه پسر معمولیام و وقتام رو بین علاقهمندیهام قسمت کردم. من اهل مطالعه کتابهای غیردرسی مانند دانستنیهای علمی و داستان و اختراعات هستم.
وای چقدر گرسنم شد. برم یه نیمرو درست کنم. راستش پدر و مادر من هر دو شاغل هستن و من از مامانم یاد گرفتم چطور در زمانی که اونها نیستن با احتیاط و دقیق برای خودم یه لقمه غذای حاضری یا نیمرو درست کنم یا غذامو که مامان پخته بذارم داخل مایکروفر و گرمش کنم.
میدونین بچهها! من از بچگی عاشق هواپیمام و کلی اسباببازی و ماکت و کتاب هواپیما دارم. یکی از آرزوهام اینه که وقتی بزرگ شدم، طراح هواپیما بشم.
درسته که من تکپسرم، اما لوس و بیهنر نیستم. من خانوادهام رو خیلی دوست دارم و همیشه اتاقم رو خودم مرتب میکنم و گلدونها رو هفته به هفته آب میدم.
به نظر من در خانواده همه باید به هم کمک کنیم. اینطوری فشار به یه نفر نمیاد و زندگی قشنگ یعنی همین!
با تشکر از عکاس محترم، مامان کیان